من آن نهنگ سفید و باردارم که شکمش به نوک دکل یک کشتی غرق شده در کف اقیانوس گیرکرد و پاره شد من آن نهنگ سفید و باردارم که وقتی از درون شکم پاره اش تکه های بچه نهنگ سفید بیرون می‌ریخت همه گمان کردند نهنگ مقدس درحال ریختن نور به درون آب‌های تاریک است من آن نهنگ سفید و مرده ام که جنازه اش را آب به ساحل آورد تپه گوشتی گیر کرده درساحل آن‌قدر ارتفاع داشت که کسی از طرف دیگر نهنگ خبرنداشت یکطرف سگ‌های وحشی و ولگرد سررا درون پارگی شکم کرده درحال خوردن و لیسیدن بودند نهنگ ,نهنگ سفید منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اینجا همه چی هست مجموعه گلخانه ای دزفول Carmenjcru6 sitio کمپانی چجوری ثبت میشه؟ تابلو فرش مناجات سياسي-فرهنكي pinbadge gmorewear پاورپوینت های دانش آموزی درسی و دانشجویی